hadafgozari



انواع هدف :

اگه بتونیم ازانواع هدفا یه طبقه بندی داشته باشیم ،برای هدفگذاری کارمون راحت تر میشه .شاید یکی از دلیلای عدم موفقیت هدفگذاریای برخی از افراد این باشه که اونا درک مناسبی از انواع مختلف هدف و نحوه برخورد با اون رو ندارن.با این حال هدفا رو میشه از جهات مختلفی دسته بندی کرد که تو این قسمت به مهمترین اونا اشاره می کنیم.

1)دسته بندی اهداف بر اساس زمان

اصولا اولین ویژگی ای که هدفا رو از هم متمایز می کنه ،مدت زمان پیش بینی شده برای رسیدن به اوناست ،لذا طبقه بندی هدفا بر اساس زمان ،متداولترین طبقه بندی از هدفا محسوب میشه.

بر اساس دسته بندی زمانی  هدفای شخصی به سه گروه تقیسم میشن :1-اهداف کوتاه مدت 2-اهداف میان مدت 3-اهداف بلند مدت 4-اهداف مادام العمر

در مورد اینکه محدوده هدفای کوتاه مدت یا بلند مدت چقدر باشه ،استاندارد خاصی وجود نداره و برخی مولفان مدت زمانای بیشتری رو پیشنهاد دادن. مثلا هدفای تا یک سال رو کوتاه مدت ،یک تا پنج سال رو میان مدت و بالای پنجسال رو بلند مدت دونستن  .علی ایحال ما فکر می کنیم جامعه ایرانی از نظر فرهنگی به زمانبندیای کوتاه مدت بیشتر حساسیت نشون میده و متاسفانه کمتر تفکر بلند مدت بین مردم رواج داره لذا هر چه بازه زمانی هدفا رو کوتاه تر در نظر بگیریم در عمل موثرتر واقع بشه .البته این محدوده زمانی برای هدفگذاریای فردی هست و قاعدتا در هدفگذاریای سازمانها و شرکت ها افق هدفگذاریا ،بلند ترتعیین میشه.بعضی مواقع سازمانهای بزرگ تا بیست سال هم هدفگذاری می کنن.

نکته :یه مساله مهم اینه که برای رسیدن به برخی از هدفا باید مدت زمان کافی اختصاص داد  و ماهیت هدف طوریه که اصولا یه حداقلی برای دست یابی به اون ضروریه .نمیشه امروز یه نهال پرتقال کاشت و شش ماه بعد توقع داشت ثمر بده ،باید حداقل دو سه سال بگذره تا شاید به ثمردهی برسه.در مقابل بعضی آدما عادتا عجول و بی صبر هستن و میخوان خیلی زود به نتیجه برسن.نتیجه این میشه که اینجور آدما که تعدادشون هم کم نیست ، هدفاشون رو تو یه بازه زمانی کوتاه هدفگذاری میکنن واز اونجا که به اصل حداقل زمان ضروری توجه نکردن ، معلومه که نمیتونن به هدفشون برسن .این جماعت عجول پیشاپیش موجبات شکست و دلسردی خودشون رو فراهم می کنن!

مثلا تغییر عادتای نامناسب یا ایجاد یه عادت جدید چیزی نیست که سریع و چندروزه بشه به اون رسید و باید مدت معقولی طی بشه تا به اون رسید و طبیعیه که باید نباید عجله کرد و الا موجب دلسردی و ناامیدی میشه . برخی میگن یه تغییر عادت نیاز به بیست و یک روز تمرین داره .حتی نظریات جدیدتر می گن شصت و شش روز تمرین برای تثبیت یه تغییر جدید نیازه و زودتر از اون ممکنه عادتای قبلی برگشت کنه باشه.خلاصه حواستون به این قضیه باشه .

2-دسته بندی اهداف بر اساس موضوع:

اگه توی یه جمع دوستانه از هرکدوم از افراد سوال کنی هدفاتون چیه ،هر کی یه چیزی میگه و کلا خواسته های آدما متنوعه.

معمولا چیزایی مث : قبول شدن تو کنکورتوی فلان رشته ، پیدا کردن یه شغل خوب ،افزایش درآمدم به فلان مبلغ، تغییر یه عادت بد ، ازدواج موفق ،کمک به خیریه،کاهش یا افزایش وزن ،تقویت معنویت و از این قبیل چیزایی هستن که معمولا افراد اونارو بعنوان خواسته هاشون مطرح میکنن.آیا نمیشه یه دسته بندی از انواع خواسته های مردم ارائه داد که همه این موارد رو در بر بگیره ؟

بله ! زندگی آدما میتونه جنبه های مختلفی داشته باشه ، که هر کدوم از اون جنبه ها اهمیت خودشون رو دارن و البته برای هر کسی با توجه به شرایط سنی و جنسیت و اوضاع و احوالش و اولویتاش بعضی جنبه ها اهمیت بیشتری دارن. اگه به جنس خواسته های متنوع افراد دقت کنیم میشه اونا رو به ده گروه دسته بندی کرد که تقریبا اکثر خواسته ها رو در بر میگیره که شامل موارد زیر هستن که هر کدوم یک حیطه برای هدفگذاری هستن:

2- سلامت جسمانی 3-سلامت روان شناختی 3-آموزش 4-ارتباطات  5-خانواده 6-معنوی 7-اجتماعی و خیرخوانانه 8-تفریحی 9- کار 10 -امور مالی  

حالا مثلا قبول شدن در کنکور رو میشه یه هدف آموزشی دانست یا کاهش وزن یه هدف در حیطه سلامت جسمانی محسوب میشه.این الگوی دسته بندی یه طبقه بندی دهگانه از هدف  رو تشکیل می ده که شامل :هدفای آموزشی،هدفای سلامت جسمانی ،هدفای سلامت روان شناختی ودر فصل بعدی این دسته بندی رو بیشتر توضیح می دیم.

3-دسته بندی اهداف بر اساس ماهیت:

یه دیدگاه مشهور بین صاحب نظران وجود داره که هدفا رو بر اساس ماهیت اشون به سه گروه تقسیم می کنه که شامل موارد زیر می شن:

1-هدفای چیستی شامل :هدفای شغلی و مالی  2-هدفای چرایی شامل :هدفای شخصی ،سلامتی و خانوادگی  3-هدفای چگونگی شامل: هدفای رشد و توسعه شغلی 


(2):هدف گذاری چیه :

همانطور که می دونیم ما آدما ازبرخی جهات زیستی کاملا به حیوونا شبیه هستیم اما یه سری ویژگیای معدود اما فوق العاده مهم هست که ما رو از حیوونای هم خانواده امون متمایز میکنه که شاید یک تفاوت مهم  توانایی نوع بشر در کنترل ،ترکیب و استفاده ازعنصرای طبیعی هست . یکی از تفاوتای بزرگ دیگه بین آدما و حیوونا قدرت انتخاب آدما در انتخاب راه و هدف در مسیر زندگیشون هست.

خیلی حیوونا مث خرس و فیل از قدرت بدنی خیلی بالاتری نسبت به آدما برخوردارن .بعضی حیوونا مث دلفین،طوطی و کلاغ هم باهوش به نظر میرسن ، اما هیچ کدوم از اونا وهیچ حیوون دیگه ای ،حتی اونایی که بمراتب قوی تر و چابک تر از آدما هستن، برای زندگیشون نه میتونن انتخابی خارج از برنامه غریزیش یبکنن و نه میتونه انتخاب دیگه ای بکنن، چرا که حیوونا طبق یک رویه ژنتیکی،  همشون مشابه هم ،یه مسیر رشدی رو از تولد تا مرگ طی می کنند ،بدون اینکه قدرت انتخابی در تغییراون مسیر داشته باشن و در واقع رفتار ، تغذیه و سبک زیستی حیوونای امروزی ،دقیقا کپی رفتار همنوعاشون تو میلیونها سال قبل هست وهیچی تو زندگیشون به انتخاب خودشون تغییر نکرده و نخواهد کرد.

این آدما هستن که میتونن تو زندگی اشون انتخابای مختلف داشته باشن ،به زندگیشون جهت بدن واز قدرت انتخابشون از طریق هدف گذاری استفاده کنن .در واقع هدفگذاری به اعمال این قدرت انتخاب برمی گرده .آدما می تونن کارهاشون وآیندشون رو برنامه ریزی کنن و طبق اون جلو برن. در واقع برخورداری آدما از قدرت انتخاب ،یه تفاوت خیلی مهمه ،که بین حیوان ناطق یعنی انسان  و حیوونای دیگه تفاوت ایجاد کرده .

مساله تعیین هدف چندان هم راحت نیست، بلکه انتخاب هدفای خوب و حساب شده برای زندگی یه کار نسبتا پیچیده و باصطلاح چالشی محسوب میشه ،چرا که آدما، موقع انتخاب معمولا از بین تعداد زیادی انتخابها وهدفهای ممکن ،ناچارن فقط یه تعداد محدودی هدف انتخاب کنن و اصولا محدودیت زمان و منابع اجازه نمیده آدما بخوان در چندین جهت مختلف فعالیت کنند وتعداد زیادی هدف رو بطور همزمان دنبال کنن لذا باید هوشمندی بخرج بدن و بهترین و مناسب ترین هدفایی رو که مطلوبشون هست رو انتخاب کنن و از بقیه انتخابهای ممکن چشم پوشی کنن .علت این که خیلیا به هدفاشون نمیرسن و ناکام میمونن معمولا مربوط به اینه که دقت و جدیت لازم رو تو مرحله هدفگذاری و انتخاب هدفهاشون بخرج نمیدن و اصول کار رو نادیده میگیرن.در مقابل رعایت اصول هدفگذاری و انتخاب هدفای قوی و مؤثر موجب ایجاد و حفظ مداوم  انگیزه و الهام بخش ما می شن ، میزان موفقیت رو افزایش می دهند ، آدم  رومتمرکز می کنن و ناامیدی روکاهش می دهند. بهرحال برای تعیین هدف  باید  منطقی و هوشمندانه هدفگذاری  کرد.اما تعریف هدفگذاری :

هدفگذاری  عبارت است از ، فرایند بررسی  و ارزیابی خواسته ها ، علائق و خصوصیاتی که شخص دارد ،کارهایی که می‌خواهد انجام دهد ، چیزهایی که می خواهد بدست آورد ،وشناسایی و  تشخیص اهداف و انتخابهای ممکن وی ونهایتا  تعیین تعداد محدود و مشخصی از آنها بعنوان هدف  می باشد.


(1) هدف چیه :

هدف مفهوم ناشناخته ای نیست و اونقد تو گفتگوهای روزمره مردم، کتابا و رسانه ها واز این قبیل ،بکار میره که همه کمابیش با اون آشنان ، ولی چون قراره یه مقدار تخصصی تر درباره اون بحث کنیم ،لازم دونستیم همین ابتدای کار ،تکلیفمون رو با تعریف هدف مشخص  کنیم ! نظرتون چیه ؟

واژه هدف رو از نظر لغوی به نشونه ،نشونه تیراندازی یا هر چیز بلند و برافراشته معنا کردن. همچنین گفته شده هدف یعنی آنچه آدما برای رسیدن به اون کوشش کنن . تعریفی که ما توی این نوشته از هدف داریم اینه :هدف، نتیجه یا موقعیتی هست  که برای فرد اهمیت داره و میخواد به اون برسه .»


سلام

سال نو مبارک

مژده ای دل که ایام غم نخواهد ماند 

 

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


(4)درخت هدف ها

بزارین بحث رو با یه حکایت قدیمی در مورد شخصیت معروفی بنام لقمان شروع کنیم :گفته میشه کارفرمای  لقمان که ارباب او محسوب میشد،یه روز به او دستـور داد که در زمینش ، برای او کنـجد بکارد.ولی لقمان بجای کنجد، جُو کاشت.چند ماه بعد که زمان درو شده بود ، ارباب به مزرعه اومد و دید که لقمان بجای کنجد ،جو کاشته.از او سوال کرد : چرا جو کاشتی؟ لقمان گفت : به این امید جو کاشتم که خدا برای تو کنجد برویاند.اربابـش گفت : مگه چنین چیزی ممکنه؟! لقمـان گفت : وقتی تو رو می بینـم که از خـدا نافـرمانی میکنی  در حالی که ازاوامید بهشت هم داری ،لذا فکر کردم شاید از جو هم کنجد بشود. ارباب متوجه نکته عمیق حرف لقمان شد ،بر حال خود گریست و لقمانو آزاد کرد.این حکایت نمونه ای از دهها نکته و پند و حکایت هست که از درخت و کشت و درو در ادبیات ما وجود داره .شاید مهمترین نکته اش برای مقوله هدف گذاری این باشه که نتایج ما برااساس هدفامون خواهد بود و نمیشه که ما به نتیجه ای برسیم که قبلا براش هدفگذاری و برنامه ریزی نکردیم .بگذریم ! خارج از منظور و محتوای حکایت بالا باید بگیم بیراه نیست اگه بگیم هدفگذاری و نتایج حاصل از اون اون خیلی به کاشت و برداشت تو کشاورزی شبیه هست.قبول داری؟

 

   چن سال پیش شخصی بنام توماس ال یه نظریه مطرح کرد که مخفف انگلیسی اون (ahp)  میشه که موضوع اصلیش درباره تصمیم گیریه و ما اینجا خیلی به اصل نظریه که چی هست  کار نداریم میتونی تو اینترنت جزئیاتش رو ببینی.نکته قضیه اینه که آقای توماس ال تکنیکی بنام درخت تصمیم » رو تو نظریش مطرح کرده که برای بحث هدفگذاری هم با توجه به همسنخی اون با تصمیم گیری شاید بشه از همون تشبیه درخت هدفگذاری استفاده کرد.در واقع انتخاب یه هدف از بعضی جنبه ها، شبیه کاشتن یه درخت هست .

انتخاب 1 هدف  = کاشتن 1 درخت

 

 

همونطور که درخت کاری در بستر زمین هر کشاورز صورت می گیره ،هدفگذاری هم در بستر زندگی هرآدمی صورت می گیره .کشاورز کشتزارش رو داره ،آدما هم کشتزار زندگی اشون وموقعیتا، استعدادا وفرصتاشون رو دارن .

اینکه وقت کاشت چیزی بکاریم یا نکاریم  ،و یا چه نهالی می کاریم را می شود به بی هدفی و هدفمندی

شبیه دونست و نوع هدفا رو با نوع درختایی که تو کشتزارمون میکاریم تشبیه کرد.بقول شاعر هر که بدرود آخر کار آنچه که کشت.خلاصه کلام که درخت کاری و هدف گذاری رفاقتی دیرینه دارن !؟


مزایای هدفگذاری :

انتخاب یه هدف از بعضی جنبه ها، شبیه کاشتن یه درخت هست .

انتخاب 1 هدف  = کاشتن 1 درخت

   

شخصی بنام توماس ال نظریه ای مشهوربه نام AHP  در زمینه نحوه تصمیم گیری ارائه کرده وطی اون تکنیکی رو بنام درخت تصمیم گیری » مطرح کرد .با توجه به مشابهتای موضوع مسامحتا میشه مزایای هدفگذاری رو هم در قالب مفهوم درخت هدفگذاری» توضیح داد.

همونطور که درخت کاری در بستر زمین صورت می گیره ،هدفگذاری هم در بستر زندگی صورت می گیره .کشاورز کشتزارش رو داره و ما آدما هم کشتزارمون زندگی وفرصتای اون هست .


انواع هدف :

اگه بتونیم ازانواع هدفا یه طبقه بندی داشته باشیم ،برای هدفگذاری کارمون راحت تر میشه .شاید یکی از دلیلای عدم موفقیت هدفگذاریای برخی از افراد این باشه که اونا درک مناسبی از انواع مختلف هدف و نحوه برخورد با اون رو ندارن.با این حال هدفا رو میشه از جهات مختلفی دسته بندی کرد که تو این قسمت به مهمترین اونا اشاره می کنیم.

1)دسته بندی اهداف بر اساس زمان

اصولا اولین ویژگی ای که هدفا رو از هم متمایز می کنه ،مدت زمان پیش بینی شده برای رسیدن به اوناست ،لذا طبقه بندی هدفا بر اساس زمان ،متداولترین طبقه بندی از هدفا محسوب میشه.

بر اساس دسته بندی زمانی  هدفای شخصی به سه گروه تقیسم میشن :1-اهداف کوتاه مدت 2-اهداف میان مدت 3-اهداف بلند مدت 4-اهداف مادام العمر

 

در مورد اینکه محدوده هدفای کوتاه مدت یا بلند مدت چقدر باشه ،استاندارد خاصی وجود نداره و برخی مولفان مدت زمانای بیشتری رو پیشنهاد دادن. مثلا هدفای تا یک سال رو کوتاه مدت ،یک تا پنج سال رو میان مدت و بالای پنجسال رو بلند مدت دونستن  .علی ایحال ما فکر می کنیم جامعه ایرانی از نظر فرهنگی به زمانبندیای کوتاه مدت بیشتر حساسیت نشون میده و متاسفانه کمتر تفکر بلند مدت بین مردم رواج داره لذا هر چه بازه زمانی هدفا رو کوتاه تر در نظر بگیریم در عمل موثرتر واقع بشه .البته این محدوده زمانی برای هدفگذاریای فردی هست و قاعدتا در هدفگذاریای سازمانها و شرکت ها افق هدفگذاریا ،بلند ترتعیین میشه.بعضی مواقع سازمانهای بزرگ تا بیست سال هم هدفگذاری می کنن.

نکته :یه مساله مهم اینه که برای رسیدن به برخی از هدفا باید مدت زمان کافی اختصاص داد  و ماهیت هدف طوریه که اصولا یه حداقلی برای دست یابی به اون ضروریه .نمیشه امروز یه نهال پرتقال کاشت و شش ماه بعد توقع داشت ثمر بده ،باید حداقل دو سه سال بگذره تا شاید به ثمردهی برسه.در مقابل بعضی آدما عادتا عجول و بی صبر هستن و میخوان خیلی زود به نتیجه برسن.نتیجه این میشه که اینجور آدما که تعدادشون هم کم نیست ، هدفاشون رو تو یه بازه زمانی کوتاه هدفگذاری میکنن واز اونجا که به اصل حداقل زمان ضروری توجه نکردن ، معلومه که نمیتونن به هدفشون برسن .این جماعت عجول پیشاپیش موجبات شکست و دلسردی خودشون رو فراهم می کنن!

مثلا تغییر عادتای نامناسب یا ایجاد یه عادت جدید چیزی نیست که سریع و چندروزه بشه به اون رسید و باید مدت معقولی طی بشه تا به اون رسید و طبیعیه که باید نباید عجله کرد و الا موجب دلسردی و ناامیدی میشه . برخی میگن یه تغییر عادت نیاز به بیست و یک روز تمرین داره .حتی نظریات جدیدتر می گن شصت و شش روز تمرین برای تثبیت یه تغییر جدید نیازه و زودتر از اون ممکنه عادتای قبلی برگشت کنه باشه.خلاصه حواستون به این قضیه باشه .

2-دسته بندی اهداف بر اساس موضوع:

اگه توی یه جمع دوستانه از هرکدوم از افراد سوال کنی هدفاتون چیه ،هر کی یه چیزی میگه و کلا خواسته های آدما متنوعه.

معمولا چیزایی مث : قبول شدن تو کنکورتوی فلان رشته ، پیدا کردن یه شغل خوب ،افزایش درآمدم به فلان مبلغ، تغییر یه عادت بد ، ازدواج موفق ،کمک به خیریه،کاهش یا افزایش وزن ،تقویت معنویت و از این قبیل چیزایی هستن که معمولا افراد اونارو بعنوان خواسته هاشون مطرح میکنن.آیا نمیشه یه دسته بندی از انواع خواسته های مردم ارائه داد که همه این موارد رو در بر بگیره ؟

بله ! زندگی آدما میتونه جنبه های مختلفی داشته باشه ، که هر کدوم از اون جنبه ها اهمیت خودشون رو دارن و البته برای هر کسی با توجه به شرایط سنی و جنسیت و اوضاع و احوالش و اولویتاش بعضی جنبه ها اهمیت بیشتری دارن. اگه به جنس خواسته های متنوع افراد دقت کنیم میشه اونا رو به ده گروه دسته بندی کرد که تقریبا اکثر خواسته ها رو در بر میگیره که شامل موارد زیر هستن که هر کدوم یک حیطه برای هدفگذاری هستن:

2- سلامت جسمانی 3-سلامت روان شناختی 3-آموزش 4-ارتباطات  5-خانواده 6-معنوی 7-اجتماعی و خیرخوانانه 8-تفریحی 9- کار 10 -امور مالی  

حالا مثلا قبول شدن در کنکور رو میشه یه هدف آموزشی دانست یا کاهش وزن یه هدف در حیطه سلامت جسمانی محسوب میشه.این الگوی دسته بندی یه طبقه بندی دهگانه از هدف  رو تشکیل می ده که شامل :هدفای آموزشی،هدفای سلامت جسمانی ،هدفای سلامت روان شناختی ودر فصل بعدی این دسته بندی رو بیشتر توضیح می دیم.

3-دسته بندی اهداف بر اساس ماهیت:

یه دیدگاه مشهور بین صاحب نظران وجود داره که هدفا رو بر اساس ماهیت اشون به سه گروه تقسیم می کنه که شامل موارد زیر می شن:

1-هدفای چیستی شامل :هدفای شغلی و مالی  2-هدفای چرایی شامل :هدفای شخصی ،سلامتی و خانوادگی  3-هدفای چگونگی شامل: هدفای رشد و توسعه شغلی 

بزارین موضوع رو بیشتر باز کنیم .

نوع اول :هدفای گروه چیستی» :هدفای شغلی ،پول وداشتن  دارایی های مادی خاص مثل خونه ،ماشین و مسائل مالی اولین چیزایی هستن که تو زندگی افراد پررنگ هستند .این جور خواسته ها ملموس و عینی هستن و آدما تلاش می کنن تا با کار و تلاش جسمی و ذهنی اونا رو بدست بیارن.مساله اصلی اینه که هدفای گروه چیستی ،معطوف به رسیدن به چیزهایی هست که فرد از طریق اونا میخواد به هدفای گروه چرایی خودش برسه .پایین تر هدفای چرایی رو توضیح می دیم.

نوع دوم :هدفای گروه چرایی»:هدفای شخصی ،سلامت جسمانی و روانی وخانوادگی  جوهره اصلی و مهمترین هدفای زندگی محسوب میشن که جزو هدفای چرایی تلقی میشن.این هدفا مهمترین هدفا در رسیدن به زندگی موفق و رضایت بخش محسوب میشن ، اگه کسی بدنبال  هدفایی از گروه اهداف چیستی مثلا پیشرفت وارتقا در شغلش یا چیزایی مثل خونه یا ماشین هست ،اصولا هدف واقعیش از اون شغل یا شیئی چیزای دیگه ای هست . آدما پیشرفت شغلی روبرای افزایش امنیت مالی خودشون و خونوادش می خوان یا برای مورد توجه اطرافیان قرار گرفتن . شایدم میخوان بچه هاشون به داشتن یه پدر موفق افتخار کنن.

نوع سوم :هدفای گروه چگونگی :هدفای آموزشی ،بالا بردن مهارتهای شغلی و توسعه شخصی و از این قبیل هدفای گروه چگونگی محسوب میشن.افرادی که مهارتاشون رو ببیشتر می کنن و رفتارا و عادتای خوب خودشون رو تقویت می کنن در هدفای گروه چیستی از قبیل شغلشون و یا بدست آوردن درامد بیشتراحتمال موفقیتشون بیشتر هست .همیشه هدفای گروه چگونگی» در واقع راههایی هستن که از طریق اونا هدفای گروه چیستی»بهتر به نتیجه میرسن و این کمک میکنه نهایتا افراد به هدفای گروه چرایی خودشون از قبیل هدفای شخصی ،خانوادگی و سلامت جسمی و روانی برسن.

اصولا این سه گروه هدفا در ارتباط با هم معنا پیدا می کنن و البته نهایتا زندگی موفق و رضایت بخشاز طریق  رسیدن به اهداف گروه چرایی بدست میاد   


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها